من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی .
ای بهار بوسه در بزم بلور ، چشم بد از چشم زیبای تو دور .
آدم ها لالت می کنند
بعد هی می پرسند چرا حرف نمی زنی
این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست …
کاغذتم ، احساست رو روم بنویس ، عصبانیتت رو روی من خط خطی کن ، حتی اگه سردت شد بسوزونم تا گرم بشی ، فقط دورم ننداز
به آسمان نگاه کن ، دوست داری کدام ستاره مال تو باشه ؟ به اونی که کم نورتره قانع باش ، چون ستاره پرنور مال همست .
می خواستم برایت هدیه ای بفرستم ، نسیم گفت مرا بفرست تا موهایش را نوازش کنم ، باران گفت مرا بفرست تا صورتش را بشویم و اشک هایش را پاک کنم ، ناگهان قلبم گفت مرا بفرست تا دوستش داشته باشم و تو همه وجودم شدی .
اگه چشمم تو رو خواست قول میدم چشممو ببندم ، اگه زبونم تو رو خواست قول میدم گازش بگیرم ، اما اگه دلم تو رو خواست چه کار کنم ؟
فاصله عشق های معمولی را از بین می برد و عشق های بزرگ را شدت می بخشد ، مانند باد که شمع را خاموش می کند و آتش را شعله ور می سازد ، پس بیا فاصله ها را کم کنیم ، از غم عشقمون کم کنیم .
نظرات شما عزیزان: